دل نوشته های مجید

ساخت وبلاگ

چه در دل ِ من
چه در سر ِ تو
من از تو رسیدم به باور ِ تو

تو بودی و من ، به گریه نشستم برابر ِ تو
به خاطر تو
به گریه نشستم
بگو چه کنم …

با تو ، شوری در جان
بی تو ، جانی ویران
از این ، زخم ِ پنهان
می میرم …

نامت در من باران
یادت در دل طوفان
با تو ، امشب پایان
می گیرم …

نه بی تو سکوت
نه بی تو سخن
به یاد ِ تو بودم
به یاد ِ تو من
ببین غم ِ تو رسیده به جان و دویده به تن
ببین غم ِ تو رسیده به جانم ،
بگو چه کنم…

دل نوشته های مجید...
ما را در سایت دل نوشته های مجید دنبال می کنید

برچسب : آهنگ,ارمغان,تاریکی,محمد,اصفهانی, نویسنده : majid2012a بازدید : 184 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 2:50

یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت. پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید.سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که ق دل نوشته های مجید...
ما را در سایت دل نوشته های مجید دنبال می کنید

برچسب : استخدام, نویسنده : majid2012a بازدید : 158 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 2:50

یکی بهم گفت میخوای بری بهشت؟ گفتم نه،اونجا فقط جای مادراس!!! گفت:مگه نمیخای کنار مادرت باشی؟گفتم:نه دیگه... این دنیاشو ازش گرفتم، جوونی و روزای خوبشو واسم گذاشت!!!پیر شد تا من جوون شمزشت شد تا من خوشگل شمغصه خورد تا من بخندمکهنه پوشید تا من نو باشمگرسنه خوابید تا من حسرت چیزی رو نخورمدیگه نمیخوام تو دل نوشته های مجید...
ما را در سایت دل نوشته های مجید دنبال می کنید

برچسب : تبریک,مادرها, نویسنده : majid2012a بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 2:50